English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4090 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demonetization U تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
exchange depareciation U تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
added value U ارزش افزوده
value added U ارزش افزوده
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
value-added tax U مالیات ارزش افزوده
value added taxation U مالیات بر ارزش افزوده
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
value-added tax U مالیات بر ارزش افزوده
value added tax U مالیات بر ارزش افزوده
value added tax U مالیات ارزش افزوده
vats U مالیات بر ارزش افزوده
vat U مالیات بر ارزش افزوده
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
prime cost U قیمت تمام شده محصول
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
piece production cost U ارزش تولید قطعه
marginal value product U ارزش تولید نهائی
standard product cost U ارزش تولید استاندارد
value of marginal product of capital U ارزش تولید نهائی سرمایه
producer surplus U اضافه ارزش تولید کننده
value of marginal product of labor U ارزش تولید نهائی کار
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
cost of goods manufactured U قیمت تمام شده تولید
factor cost U قیمت تمام شده عامل تولید
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
loss leader U بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
fisher equation U یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
margin cost U مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
raffish U بی ارزش
shotten U بی ارزش
small change U کم ارزش
price U ارزش
value U ارزش
junky U بی ارزش
rewarding U پر ارزش
no par U بی ارزش
good for nothing U بی ارزش
prices U ارزش
rubbish U بی ارزش
market value U ارزش
punks U بی ارزش
punk U بی ارزش
low grade U کم ارزش
big ticket U با ارزش
naught U بی ارزش
unvalued U بی ارزش
fustian U بی ارزش
cost U ارزش
trivalency U سه ارزش
trivalence U سه ارزش
brummagem U بی ارزش
brummagem U کم ارزش
low level U کم ارزش
worth U با ارزش
worm eaten U بی ارزش
picayune U بی ارزش
values U ارزش
avail U ارزش
worthiness U ارزش
treasure U با ارزش
valueless U بی ارزش
worthless U بی ارزش
valuing U ارزش
picayubnish U بی ارزش
worth U ارزش
regardant U با ارزش
differential cost U ارزش نهایی
gross value U ارزش ناخالص
theory of value U نظریه ارزش
value theory U نظریه ارزش
face value U ارزش اسمی
declared value U ارزش افهارشده
heat of combustion U ارزش گرمایی
heat value U ارزش گرمایی
value analysis U تحلیل ارزش
threshold value U ارزش استانهای
coupling valve U ارزش اتصال
critical value U ارزش بحرانی
decrease in value U کاهش ارزش
face value U ارزش صوری
exchange value U ارزش مبادلهای
exchange value U ارزش مبادله
surplus value U ارزش اضافی
premiums U اضافه ارزش
loss of value U افت ارزش
junk U کهنه و کم ارزش
equity capital U ارزش ویژه
premium U اضافه ارزش
end value U ارزش انتهایی
surrender value U ارزش بازخرید
store of value U منبع ارزش
salavage value U ارزش اسقاطی
scrap value U ارزش اسقاطی
diagnostic value U ارزش تشخیصی
kitsch U هنر بی ارزش
heritage asset U میراث با ارزش
disvalue U بی ارزش کردن
salvage value U ارزش بازیافتنی
final value U ارزش نهایی
scale value U ارزش مقیاسی
economic value U ارزش اقتصادی
expected value U ارزش منتظره
survival value U ارزش بقا
subjective value U ارزش ذهنی
cheaper U کم ارزش پست
indexation U ارزش ترازی
cheap U کم ارزش پست
belittle U کم ارزش کردن
belittled U کم ارزش کردن
belittles U کم ارزش کردن
belittling U کم ارزش کردن
debunk U کم ارزش کردن
debunked U کم ارزش کردن
waff U نظر بی ارزش
value of money U ارزش پول
value as security U ارزش تضمین
value date U تاریخ ارزش
value for money U ارزش پول
value in exchange U ارزش مبادله
value in use U ارزش استفاده
value in use U ارزش استعمال
value of assets U ارزش دارائی ها
debunking U کم ارزش کردن
debunks U کم ارزش کردن
base rate U ارزش اولیه
wear thin <idiom> U بی ارزش شدن
haw U چیز بی ارزش
hawed U چیز بی ارزش
hawing U چیز بی ارزش
haws U چیز بی ارزش
nothing U بی ارزش ابدا
cheapest U کم ارزش پست
base rates U ارزش اولیه
downgrade U کم ارزش کردن
valuations U ارزش گذاری
valuation U ارزش گذاری
downgrading U کم ارزش کردن
downgrades U کم ارزش کردن
downgraded U کم ارزش کردن
forfeiture U تنزل ارزش
absolute value U ارزش مطلق
absolute volue U ارزش مطلق
rubbish U چیزپست و بی ارزش
capital value U ارزش سرمایهای
capital value U ارزش سرمایه
calorific value U ارزش گرمایی
caloric value U ارزش گرمایی
call price U ارزش اسمی
capital value U ارزش فعلی
tinker's damn U چیزبی ارزش
cost finding U ارزش یابی
cost account U ذکر ارزش
commercial value U ارزش تجارتی
Recent search history Forum search
1postside
1براى خودت ارزش قائل باش
1Vintage style
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1time is prceious it has great
1او واقعا ارزش رفاقت رو داره واسه من
1اصلاح ترجمه
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com